عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه
عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق _ غوغای عشق در دفتر عشق

عشق؛دفتر عشق؛مهدی لقمانی؛متنهای عاشقانه

مست عشقت

http://daftareshghe.com/love/besmella.gif


مست عشقت

http://daftareshghe.com/love/kadregol.gif

عشقت در قلبم است ، تو مال منی و باور نداری که تنها امیدم به تو است

تمام زندگی ام هستی و خبر نداری که بی تو میمیرم…

باور نداری که در قلبم جز تو و عشقت کسی جایی ندارد ، کسی از حالم خبر ندارد

نمیدانی که با وجودت به من نفس میدهی

نمیدانی که با نفسهایت به من جان میدهی

و ای همیشه ماندگارم ، ای عزیزتر از جانم

با تو همیشه در اوج آسمانم ، با تو آرام ، حالم خوب خوب، همیشه شادم…

از عشق نمی هراسم آنگاه که تو عشق منی

نمیترسم از رفتنت آنگاه که تو هم عاشق منی…

تنها باور داشته باش عشق مرا ، غرق شو در وجودم و

ببین که لحظه به لحظه نفسهایم تو را میخواهند..

با تو همیشه مستم ، مست چشمهایت ، با تو همیشه هستم ، هستم تا ابد در دل مهربانت

هیچکس نمیتواند مرا از تو بگیرد،آنگاه که من با تو یکی شده ام ، با تو همیشگی شده ام

و من مال تویی هستم که خیلی وقت است مال منی

 من عاشق تویی هستم که خیلی وقت است به دنبال توام….

و باز شعری دیگر برای تو ، احساسی دیگر در وصف تو ، تا زنده ام مینویسم برای تو…


«««« written by Mehdi Loghmani »»»

خواهش میکنم بدون ذکر منبع و نام نویسنده کپی نکنید !

http://daftareshghe.com/wp-content/uploads/54490874598458762470.jpg

بیش از ۱۰۰ دکلمه عاشقانه با صدای مهدی لقمانی کلیک کنید

بی انتهای دلم


بی انتهای دلم ...



تا آخرین نفس میخواهمت ، تو نمی دانی که چقدر دوستت دارم

نمیدانی ، نمیدانی ، تو نمیدانی

دلی که میتپد ، چشمی که منتظر است

صدای قدمهایم ، رفتن به رویاهایم ، سکوت دلم ، یک نفس عمیق از ته دلم

یک حس عمیقتر از آن نفس ،به دور از هوس

لحظه ای می اندیشم به دور از همه چیز ، به تو و خودم

با تمام وجود حس میکنم دوستت دارم، میروم به سر خط

.این خط به احترام این کلام  مقدس بسته میشود

نمیدانی ، نمیدانی ، تو نمیدانی که اینک من چه حالی ام

از همه چیز جز عشق تو خالی ام

لبریزم از تو و غرق در بودنت ، تمام احساس من بر میگردد به در لحظه در آغوش کشیدنت

تو می آیی ، همه چیز در تو خلاصه میشود

رفته ام در حسی که بیرون آمدن از آن محال است

نمیخواهم فکر کنم اینها همه خیال است

یک چیزی مرا دیوانه کرده اینجا ، بوی عطر تو پیچیده اینجا

مینشینی در کنارم ، خیره میشوی به چشمانم

 از حال میرود این دل سر به هوایم

دلم تسلیم چشمهایت شده ، یک لحظه از تپش افتاده و به حال خودش رها شده

دنیایی در عمق چشمانم ، باور ندارم که میبینم همه ی دنیا را در یک جا

میخواهم زندگی کنم ، نفس بکشم ، باشم ، اما تنها با تو ، فقط در کنار تو

این خط را به عشق بودنت نمیبندم، چون که تو برای من بی انتهایی...



هنوز عاشقتم



هنوز عاشقتم

تو بی وفایی و من بی خبر از همه جا ، تو رفته ای و من به انتظارت مانده ام اینجا



فرق من و تو در این است ، به اندازه یک دنیا فاصله میان من و تو و یک عشق ماندنی است

تو درونت عشق نیست ، دلت با من نیست ، نمیفهمی ، نمیدانی ، نمیدانی که چقدر برایم عزیزی

به هوای عشق آمدی و مرا بی نفس کردی ، یک روز ، یک لحظه مرا از خودت جدا کردی

یک قلب عاشق و یک حسرت ماندگار ، این هم سرنوشت من بود که

بی وفایی در قلبم ماند به یادگار

بین من و تو چیزی نمانده ، اما در قلبم یک فریاد بی صدا مانده ،

در دلم همان احساس و همان حسرت سرد به جا مانده

برای من، تو میمانی و میمانی و خاطره هایت همیشه خواهد ماند،

این خود خودت هستی که شعر بی وفایی را خواهد خواند

چیزی نشده ، هیچ اتفاقی نیفتاده ، تنها دلم شکسته  و تنها مانده ام

این شعر را هم برای دل خودم سروده ام ، تا بخوانم و بیشتر اشک بریزم ،

تا با آمدن اشکهایم ، آرام بگیرم

دست خودت نیست ، بی وفایی دیگر

شاید مرا نمیخواهی و دوستم نداری ، اجباری نیست ،

اما کاش از همان روز اول نمیگفتی که دوستم داری

کاش از همان روز اول نمیگفتی که مرا میخواهی ، نمیگفتی که مرا هیچگاه تنها نمیگذاری

کاش چشمم به چشمت نمی افتاد، این دل لعنتی به دست و پایم نمی افتاد

تو بی وفایی و من بی خبر از همه جا ، تو رفته ای و من همچنان اشک میریزم اینجا

فکر نکن عاشقت هستم ، فکر نکن التماست میکنم که برگردی.......

بی خیال نمیتوانم به دل خودم هم دروغ بگویم:: هنوز عاشقتم