ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
قانون شکن
نفسی راحت میکشم با نبودنت ، عذاب میدهد مرا آن بهانه هایت
قدرم را نمیدانی ، تو برای خودت میروی و هیچ چیز از زندگی نمیدانی....
لایق بوسه هایم نیستی ، تو لایق آن نیستی که در آغوش بگیرمت
هستی و نمیبینمت ، اینجایی و حست نمیکنم....
تو که از قانون عشق میگویی ، پس چرا خودت قانون شکنی
نفسی راحت میکشم با نبودنت ، تنهایی بیا که برای همیشه میخواهمت
قدرم را نمیدانی ، تو از ماندن میگویی و خودت نمی مانی...
چشمم را بر روی همه بستم ، تا تنها تو را ببینم ،درهای قلبم را بستم تا تنها تو درونش باشی اما ....
اما قدرم را نمیدانی ، تو که از ماندن میگفتی پس چرا بر سر عهدت نماندی؟
نفسی راحت میکشم با نبودنت ، احساس گناه میکنم در لحظه های در کنار تو بودنت....
من از عشقی میگویم که دیگر نیست ، نه عطری از آن و نه احساسی...
من از تویی میگویم که برای من تمام شده ای ، دلم برایت میسوزد ای دل که به یک درد بی درمان گرفتار شده ای....
نفسی راحت میکشم با نبودنت ، اما..... تا کی؟